دهکده آشیان
از اینکه سايتم را انتخاب نمودید سپاسگذارم.
| ||
|
با این که هزار بار ویران شده ای در خاطر ما هنوز خرمشهری شهیدم!… محمد!… برادر!… منم که در شهر خونین قدم می زنم عشق جوشیدوخرمشهر راکد وخموش وخسته نشد نخل هایش اگرچه خون می خورد ریشه هایش به غم بسته نشد واسه آبادان خرمشهرمی پرم مثل کبوتر میرم اون بالای بالامیگذرم ازهمه ی شهر می بوسم شهر خرمشهر اون دیاریاران میزنم سجده به خاکت زنده بادا ایران یاد شهید والا محمد جهان آرا شهید اردیبهشتی یاد اسحاق دارا یاد اشک دو دیده یاد خون چکیده یاد حسین فهمیده که به خدا رسیده یاد حماسه هاشون میون رود کارون یاد مرد بلمرون یاد جزیره مجنون واسه شهر خرمشهر میخونم از دل و جون میخونم زنده باشه یاد و خاطره هاش بگو اروند بگو کارون بگو از رزمنده ورزمنده هایت که چگونه تو را جاودان ساخت در سوم خردادی از تاریخش ورشادتت در زمان جاریش حسین اسرافیلی: باز خونین شهر ما، خرم شود باز هر گلدسته ای پرچم شود محمود اکرامی: شهری که می گویند شهر خورشید باشد، همین جاست شهری که یوسف در آن جا ترس از برادر ندارد قیصر امین پور تو همچون غنچه های چیده بودی که در پرپر شدن خندیده بودی مگر راه حیات جاودان را تو از فهمیده ها، فهمیده بودی آرش بارانپور: آه این کشف جاودان خونین شهر را با کدام زبان باید سرود؟ بگذار جهان بداند بر این قوم قهرمان چه گذشته است بر خرمشهر که درود عشق، هزاران بار بر خاک مقدس و پاکش باد… نادر بختیاری: با این که هزار بار ویران شده ای در خاطر ما هنوز خرمشهری پرویز بیگی حبیب آبادی: یاران چه غریبانه رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما، هم سوخته پروانه تیمور ترنج: هنوز هم از بندرگاه بوی عرق تن کارگران می آید باز گشته ایم تا این زخمی را که بر گرده خونین خاکمان نشانده اند التیام دهیم کاظم جیرودی: خرم آن شهر که در کشور دل جا دارد کوچه ای پر زگل لاله حمرا دارد احمد زارعی: شهیدم! محمد! برادر! منم که در شهر خونین قدم می زنم مجید زمانی اصل: خرمشهر! هرگز از خاطر نخواهیم برد صمیمیت سیال تو را بوی نخلی کتفهایت را و شرجی ات را… حمید سبزواری: به شهر آتش و خون و حماسه، خرمشهر به پای صبر زراهی دراز آمده ایم محمود شاهرخی: الا شهرخرم، الا شهر خون که شد از ستم خاک تو لاله گون www.ashian.lxb.irبهمن صالحی: غم عظیم دل ما به دور شد زین فتح که جان مام وطن باد از شما مسرور محمدرضا عبدالملکیان: مژده فتح خرمشهر در ساعت چهار بعد از ظهر در خیابان آزادی غریو شادی در طوفان حنجره ها و اشک زلال شوق در سپیده چشمان شهر… علی عدالتی: الا شهر حماسه، شهر خرم تو را دست خدا آزاد کرده است همایون علیدوستی: ای چشمهایت تا ابد بیدار، خرمشهر وی کوه عزمت همچنان ستوار، خرمشهر ناصر فیض: خانه ام روزی در این جا بود و نیست آن طرف همسایه ما بود و نیست مشفق کاشانی: نیست در دیباچه یاد تو جز تصویر فتح آنچه در پیکار، شیران دلاور دیده اند سپیده کاشانی: ای شهر خرم شهر، ای خاک گهرخیز ای سینه، پر آذرت از غصه لبریز شیرینعلی گلمرادی: به شهر سوخته سرفراز می گویم که ایستاده چنین در فراز می گویم یدا.. گودرزی: ای شهر همیشه سبز و خرم از خاطره ها نمی شوی گم محمدعلی محمدی: خرمشهر دستان اهتمام پر از خالی چشمان انتظار نمکسود دلهای داغدار شگفتا امیدوار مثل اوان جنگ امید مسعودی: … شهری که درآمد و شد کهکشانی از ستاره های خون آلود پیروزی را معنا کرد و استقامت را تفسیر هنوز هم میل بودن دارد خرمشهر علی موسوی گرمارودی: بلند آستان، شهر خونین ما ز تو خرم، آیین ما، دین ما سیمین دخت وحیدی: آه خونین شهر من، ای شهر من دشمنت کی می رهد از قهر من محمدرضا یاسری(چمن): گر چه کارون باشد از ما تشنه تر بر آب عشق همچو خرمشهر جاری آب دارد تاب عشق؟ در میان کرخه و کارون خون سفر گرفتی خرمشهر دشنهای است به قلب استکبار اینک آزاد است، آزاد ای راهیان قافله راز خوشبختی من خفته در قلب من است خاک مادرزادی خانه ی اجدادی هیچ ابر قدرتکی مرد تسخیرش نیست گریه ها کرده وطن تاب آورده وطن قلب من خانه ی من خانه ی زخم به تن من به مرگ آگاهم مرگ را می خواهم نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
[ قالب وبلاگ : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin] |